चैनल का पता:
श्रेणियाँ:
कला
भाषा: हिंदी
ग्राहकों:
8.68K
चैनल से विवरण
🧿~| ⁱⁿ ᵗʰᵉ ⁿᵃᵐᵉ ᵒᶠ ᵍᵒᵈ |~🧿
•
~|♥️کلی ایده های خفن طوری🔥🥳|~
📛محتوی پیامهای تبلیغاتی نه تایید و نه رد میشود.📛
Ratings & Reviews
Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.
5 stars
2
4 stars
1
3 stars
0
2 stars
0
1 stars
0
नवीनतम संदेश 230
2022-09-03 09:54:42
مانتو سبز وست شال با سنگ دوزی کار دست فقط ۱۲۰ تومن اف صفر
اینجا مزون خودمونه هر سایزی هر کاری دوسداری سفارش بده
ارسال ب سرتاسر کشور
اف زدیم به علت افت فروش در ماه محرم کلی مدل گذاشتیم اینجا بیا ببین گلم تبلیغ نیس
https://t.me/+HUtMTpSX8O5hNzlk
https://t.me/+HUtMTpSX8O5hNzlk
14 views06:54
2022-09-03 09:54:32
ایده خوشگل
@ZaneEmrooozi
660 views06:54
2022-09-03 09:54:11
روزانه 30 دلار تو خونه پول دربیارید! دیگه مجبور نیستید برای دیگران کار کنید!
فقط با یه گوشی!
بدون نیاز به تجربه!
آموزش ۱٠٠٪ رایگـــــــــــــــــــــــــان دریافت رایگان دوره آموزشی 🏻 10
https://t.me/+w_yK7oq4bmdjYmI0
https://t.me/+w_yK7oq4bmdjYmI0
13 views06:54
2022-09-03 09:53:59
برای اینکه میوه ها و سبزیجات مدت بیشتری سالم و تازه بمونن ؛ کف کشو یخچال اسفنج بذارید
اسفنج تمام رطوبت و بوی یخچال رو جذب میکنه و کمک میکنه مواد خوراکی مدت بیشتری تازه بمونن
@ZaneEmrooozi
660 views06:53
2022-09-03 09:53:46
این کلیپ به شما یاد میده که چطور موقع کادو دادن شیک و خاص باشین
عالیه
@ZaneEmrooozi
660 views06:53
2022-09-03 09:53:33
آموزش گلسر فومی @ZaneEmrooozi
661 views06:53
2022-09-03 09:53:21
جاریم ازم خیلی بزرگتره ولی اینقدپوستش شفاف وتمیزه که همه فک میکنن من ازش بزرگترم
یه پوست و مویی نگهداشته ها
دیدم نمیشه رفتم خونشون یه روزدزدکی گوشیشونگاه کردم دیدم بله وزه خانم اینجا عضوه
نگم براتون چقدکانال خوبیه اززمانیکه رفتم تواین کانال صورت منم شفاف وتمیزشده
https://t.me/+eFGHoMVl1GA0ZmZkوای خیلی کانال عالیه تمام ماسکاش بطورطبیعیه
13 views06:53
2022-09-03 09:53:16
مدل مو
@ZaneEmrooozi
660 views06:53
2022-09-03 09:53:04
با این روش بینیت کوچیک کن
@ZaneEmrooozi
660 views06:53
2022-09-03 09:52:51
رمان داغ و جذاب #معصیت
-باید سنگسارش کنیم.
حوالی روستا رهام کردن. به خاک چنگ زدم و نگاهم رو به مردم انداختم که با تنفر بهم زل زده بودن.نگاهم کشیده شد به طرف مردی که داشت
گودال عمیقی می َکند.
نمی دونستم تا چقدر دیگه، رخت سفید عروسیم جاش رو به کفن میده...
نگاهم کشیده شد به سنگ هایی که می خواستن به سر و بدنم بکوبن. گناه من با این ضربات پاک می شد؟
کوچک ترین امیدی به زنده موندنم نبود.
زیر لب شروع به استغفار کردم که با کوبیده
شدن سنگی به بازوم، وحشت زده سرم رو بالا آوردم. انگار باید ذره ذره جون می دادم و به سزای عملم می رسیدم....
برای خواندن ادامه رمان رو لینک زیر کلیک کنید
https://t.me/joinchat/AAAAAEb_1orrjnQq1hUZJQ
11 views06:52
ا
